هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از نظیری نیشابوری، بیانگر درد فراق و عشق به معشوق است. شاعر از جدایی و بی‌توجهی یار شکایت می‌کند و از غم دل می‌گوید. او از تلاش‌های بی‌ثمر برای رسیدن به آرامش و وصال معشوق سخن می‌گوید و در نهایت، تسلیم عشق و رضایت به تقدیر می‌شود.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، نیاز به درک و تجربه‌ای دارد که معمولاً در نوجوانی و بزرگسالی شکل می‌گیرد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۴۰۴

زان شب که یار کرد نگاهی به سوی دل
دیگر به سوی خویش ندیدیم روی دل

صاحبدلی بود که نصیبی به ما دهد
گویی به خاک ما نرسیدست بوی دل

آن را که رخ ز آیینه دوست تافتند
پهلوی دل نشسته نبیند عدوی دل

بر من نکرد مرحمتی پیر می فروش
تا بر سر خمش نشکستم سبوی دل

بر حق گرفت خون دل و دیده دامنم
از عیش های دیده بریدم گلوی دل

دستم به چاک سینه از آن باز کرده اند
تا من به آب دیده کنم شست و شوی دل

اغوای دیو و ذلت آدم به آب رفت
سر داده اند سیل محبت به جوی دل

هرچند گویم از غم دل بیشتر شود
خالی نمی شود دلم از گفتگوی دل

گفتم شوم ملازم دل بینمت مگر
هرچند برشدم نرسیدم به کوی دل

زان دم که دل به دست رضایت سپرده ام
از وی نکرده ام پس از آن جستجوی دل

یاری که دستگیری یاری کند کجاست؟
از هر غمم غم تو کند جستجوی! دل

بنشین که راحتست «نظیری » وجود عشق
یک آرزو کنند هزار آرزوی دل
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.