هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از تجربیات و اندیشههای خود درباره زندگی، تعلیم و تربیت، و رنجهای دنیوی سخن میگوید. او به بیتوجهی به مسائل مهم، پیر شدن در تعلیم کودکان، کمبودهای مادی در مدرسه و خانقاه، و پذیرش گدایی در میخانه اشاره میکند. همچنین، از عدول از شاهد به شاهدان، غم حوادث دنیا، و درخواست جزای عادلانه در روز قیامت صحبت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات به مسائل اجتماعی و اخلاقی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۴۰۶
کتاب خوانده شد و، شبهه ای نشد مغفول
به هیچ مسئله خاطر نمی شود مشغول
اگر رسوم ادب شد زیاد ما چه عجب
شدیم پیر به تعلیم کودکان فضول
فقیر مدرسه و خانقاه، کم رزق است
گدایی در میخانه، می کنیم قبول
اگر به مدرسه اوراد دیر گم نشود
کنم عدول ز شاهد به شاهدان عدول
غم حوادث اگر دهر را گرفته فرو
الم به خاطر کودک دلان نکرده نزول
تو می به شرط جزا ده، که من نه آن شخصم
که از گناه خجل کردم، از عذاب ملول
جزای خلق «نظیری » به حشر تحقیق است
بغیر ما که مصابیم قاتل و مقتول
به هیچ مسئله خاطر نمی شود مشغول
اگر رسوم ادب شد زیاد ما چه عجب
شدیم پیر به تعلیم کودکان فضول
فقیر مدرسه و خانقاه، کم رزق است
گدایی در میخانه، می کنیم قبول
اگر به مدرسه اوراد دیر گم نشود
کنم عدول ز شاهد به شاهدان عدول
غم حوادث اگر دهر را گرفته فرو
الم به خاطر کودک دلان نکرده نزول
تو می به شرط جزا ده، که من نه آن شخصم
که از گناه خجل کردم، از عذاب ملول
جزای خلق «نظیری » به حشر تحقیق است
بغیر ما که مصابیم قاتل و مقتول
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.