هوش مصنوعی: شاعر از جدایی با درد و حسرت سخن می‌گوید، از محبت و غیرت یاد می‌کند و با اشک و ندامت از کوی یار می‌رود. دیوار و در نیز از رفتن او نوحه‌سرایی می‌کنند. او حالتی خوار و حسرت‌زده دارد و حتی اگر بهشت هم خوانده شود، با اکراه می‌رود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و احساساتی مانند فراق، حسرت و ندامت است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۴۱۶

می روم زین کوی و وز رشک محبت می روم
بسکه با من آشنا گشتی ز غیرت می روم

کرد شیرین اشگ تلخم را شکرخند وداع
حبیب و دامانی پر از نقل محبت می روم

نوحه بر خود می کند دیوار و در از رفتنم
می برم ذوق از جهان، از بس به حسرت می روم

حالتی دارم به این خواری که از خاک درش
گر به جنت خواندم رضوان، به منت می روم

از حجاب رفتن بیجا «نظیری » از درش
بخیه ها بر دیده از اشک ندامت می روم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.