هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس ناامیدی، بی‌اعتباری و تنهایی خود سخن می‌گوید. او از جرم‌های خود شکایت دارد و احساس می‌کند که حتی سایه‌اش نیز به دشمنش تبدیل شده است. با وجود ظاهر آرام، درونش پر از کشمکش است. او از هوس‌ها و رنجش‌های خود می‌نویسد و اشاره می‌کند که ناله کردن جزئی از عادت اوست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و روان‌شناختی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، مضامین غم‌انگیز و خودانتقادی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۱۷

باز از جرم شکایت ناامید از رحمتم
گفته ام کفری و اکنون بدترین امتم

ناز من دارد ملالی سایه ام خصم من است
در دل خود خوارم و در چشم خود بی عزتم

گرچه در ظاهر دلم اظهار طاقت می کند
لیک پنهان بر سر جنگ است با من طاقتم

می نویسم خط بیزاری دل پرشکوه را
با هوس پیوند دارد، نیست با او نسبتم

عالمی از رنجشم راه حکایت یافتند
از نکوخواهان دگر در زیر بار منتم

من که جا یابم برش، با رشک اغیارم چه کار
این چنین دایم در آتش از دل پرغیرتم

نیست از رنجش «نظیری » گر شکایت می کنم
عندلیبم ناله کردن هست رسم و عادتم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.