هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناامیدی و رنج‌های زندگی در دنیا سخن می‌گوید و اعلام می‌کند که قصد ترک این جهان پر از درد و غم را دارد. او از عشق و جنون ناشی از آن می‌گوید و دنیا را مکانی پر از تضادها و رنج‌ها می‌داند. در نهایت، خود را فراتر از این دنیا و مانند خورشیدی منحصربه‌فرد می‌بیند.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی، رنج‌های زندگی و انتقاد از دنیا ممکن است برای کودکان و نوجوانان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۴۲۰

بسیار نظره کردم در گرم و سرد عالم
چشمی نشد بمالم از دود و گرد عالم

عزم رحیل دارم از شهربند دنیا
صوم وصال گیرم از آب خورد عالم

بر خاک رهگذارم افلاک پایمالم
خلوت نشین شهرم صحرانورد عالم

رخ می کنم به ناخن، لب می گزم به دندان
با خویش در نبردم، غالب نبرد عالم

از حسن آن پری وش، تا یافتم نشانی
دیوانه دوست گشتم، ویرانه گرد عالم

خشمی همه تبسم، تلخی همه حلاوت
در نیش نوش جان ها، در خار ورد عالم

ریزان ز من ثمرها، الوان ز من چمن ها
رنگی نه همچو بادم، از سرخ و زرد عالم

نابود هست و بودم، پندار در نمودم
چون نقطه زیادم، از نقش نرد عالم

نوبالغان این عهد، زن مشربند یکسر
مردانگی مجویید، از هیچ مرد عالم

زین خاکدان برستیم، وز اختران گذشتیم
ماییم صبح ثانی، خورشید فرد عالم

صبح از کف «نظیری » رطل گران کشیدیم
بر طبع شد گوارا، اندوه و درد عالم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.