هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فراق سخن می‌گوید و احساسات خود را با تصاویری مانند پروانه و چراغ، مستی از گریه، و زردی گل‌ها بیان می‌کند. او از دوری معشوق و تأثیر آن بر روح و روان خود می‌نالد و در نهایت به خواننده توصیه می‌کند که به علم و ادب مشغول شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۳۷

بی روی تو پروانه ای امشب به چراغم
خود را به چنان بی خودیی سوخت که داغم

مطرب به کنایت غزلی دوش ادا کرد
کز گریه شدم مست و شد از دست ایاغم

دور از تو ز خود رفتگیی می دهدم دست
کز پیش نظر ناشده گیرند سراغم

بویی اگر از مهر و محبت نشنیدم
گل را گنهی نیست، گرفتست دماغم

ای گلبن طالع چه نهی روی به زردی
فصلی نگذشتست ز سرسبزی باغم

گو جیب گشا صبحم و پر کن ز سیاهی
شد روشنی روز رقم بر پر زاغم

مشغول به علم و ادبی باش «نظیری »
تا چند شوی شیفته لابه و لاغم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.