هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از توانایی‌ها و احساسات خود سخن می‌گوید. او از هنر تیراندازی، وفاداری، عشق، و اشتیاق به وصال معشوق صحبت می‌کند. همچنین، به رازهای نهفته در چهره‌اش و داستان‌های بی‌شمارش اشاره دارد. در پایان، از همدلی با دیگران و پذیرش رنج‌های عشق می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات شعر نیاز به درک ادبی و تجربه‌ی زندگی بیشتری دارد.

شمارهٔ ۴۴۸

هنر در شست و ناوک در کف و زه بر کمان دارم
ولی بر دست و بازو از وفا بندی گران دارم

ز ایمای عزیزان همتی در کار می خواهم
خدنگی بر کمان پیوسته چشمی بر نشان دارم

به وصلش تا رسم صد بار بر خاک افکند شوقم
که نو پروازم و شاخ بلندی آشیان دارم

اگر مستم اگر هشیار دستان سنج دیرینم
ز گل بر هر سر شاخی هزاران داستان دارم

زبان شوریده عشق است گفتارش نمی فهمی
بخوان از چهره ام رازی که با او در میان دارم

کف پایی نخواهد رنجه شد در بزم مغروران
اگر یک دم رخی پامال خاک آستان دارم

«نظیری » خوش دلت، با غمزه ای داد و ستد داری
درین سودا شریکم با تو گر صد جان زیان دارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.