هوش مصنوعی: این شعر از نظیری، شاعر فارسی‌زبان، بیانگر احساسات عمیق و تجربیات شخصی او است. او از ناامیدی، تلخی‌های زندگی، و تلاش‌های بی‌ثمر خود سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند تقدیر، عشق، و مبارزه با مشکلات زندگی اشاره دارد. شاعر از استعاره‌ها و تصاویر شعری مانند شمع، کاروان، و تیر و کمان برای انتقال احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به ناامیدی و تلخی‌های زندگی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۴۹

شکوه نقصان داشت فصلی از میان انداختم
نرخ ارزان بود کالا در دکان انداختم

از کفم سررشته گفتار بیرون رفته بود
هر گره کز دل گشادم بر زبان انداختم

تا مگر این بخت سرکش زودتر جایی رسد
هر کجا ره شد نگون از کف عنان انداختم

راهبر دلال کالا بود و رهزن مشتری
در میان راه بار کاروان انداختم

ساخت نوعی جذبه کارم را که معلومم نشد
کی صنم از جیب و زنار از میان انداختم

ثابت اندازی ز صافی نظر شد ورنه من
بی پر و پیکان خدنگی بر نشان انداختم

طعم حنظل را به عادت راست کردم در مذاق
من که شکر را ز تلخی از دهان انداختم

شمع را گفتم: چرا منظور هر محفل شدی؟
گفت: از بالا نظر بر آستان انداختم

در پناه گریه و عجزم «نظیری » بعد ازین
جعبه خالی کرده بر دشمن کمان انداختم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.