هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربیات روحانی و عرفانی خود سخن می‌گوید، از سفرهای معنوی و تحولات درونی خود می‌نویسد. او از تلاش‌های بی‌ثمر، پریشانی‌ها، و جست‌وجوی حقیقت می‌گوید و در نهایت به نوعی روشن‌بینی و کمال معنوی می‌رسد.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ندامت، عصیان، و جست‌وجوی معنوی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۴۵۰

کعبه و دیر شدم صد ره و ویران گشتم
بارها معبد ترسا و مسلمان گشتم

باد خاکم به هوا برد و پریشانم کرد
عطر طرف چمن و گرد بیابان گشتم

نفسی از گل و آبم، نفسی ز آتش و باد
نشدم جمع ازان بس که پریشان گشتم

سیلی نهی فضولی ز سلوکم انداخت
چشم ترسیده تر از طفل دبستان گشتم

بازی نفس ز تعلیم گه عقلم برد
گرچه صدبار به دل دست و گریبان گشتم

طوف و سعی حرم عشق نیاورده بجای
تشنه زمزم آن چاه زنخدان گشتم

عمر بگذشت و خریدار به هیچم نخرید
کار بد بود و بر خویش به تاوان گشتم

پرده ام از رخ اعمال ندامت برداشت
خجل از طاعت آلوده به عصیان گشتم

دل گرفتم ز کف دیو هوا آخر کار
صاحب جام جم و مهر سلیمان گشتم

زیبد ار زیور دوش و بر حوران گردم
که جلا یافته از خار مغیلان گشتم

اگر از ذوق «نظیری » بفتادم چه عجب
طفل بودم که غزل گوی و سخندان گشتم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.