هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از عشق و جدایی است. او از غم و غصههای زندگی میگوید که مانند تیغ تیز بر دلش مینشینند. شاعر به جای تسبیح و سجده، به مینوشی روی آورده و خاک را مرادبخش میداند. او از اعتقاد به بت سخن میگوید و اتحاد قوی خود با عشق را بیان میکند. در نهایت، شاعر از شراب و خمار میگوید و از نظیری که به راه عقل رفته اما اعتمادش را برنیاورده است.
رده سنی:
18+
متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کمسن و سال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و مستی ممکن است برای برخی گروههای سنی نامناسب باشد.
شمارهٔ ۴۶۶
صد غم ز غم پیاله ستاند به یاد من
صد غصه تیغ تیز کند در عناد من
گردد ز شیخ و برهمنم کار بسته تر
در چین ابروی تو گره شد گشاد من
تسبیح و سجده از گل میخانه می کنم
خاک مرادبخش برآد مراد من
پروای راهب و سر زنارم از کجاست
باید به بت درست بود اعتقاد من
بعد وصال رخنه به کارم نمی کند
از بس به عشق گشته قوی اتحاد من
بر آتشم خمار شراب تو آب ریخت
جامی بنوش و دود برآر از نهاد من
چندی به حیله رفت «نظیری » به راه عقل
هرگز بر آن ربوده نبود اعتماد من
صد غصه تیغ تیز کند در عناد من
گردد ز شیخ و برهمنم کار بسته تر
در چین ابروی تو گره شد گشاد من
تسبیح و سجده از گل میخانه می کنم
خاک مرادبخش برآد مراد من
پروای راهب و سر زنارم از کجاست
باید به بت درست بود اعتقاد من
بعد وصال رخنه به کارم نمی کند
از بس به عشق گشته قوی اتحاد من
بر آتشم خمار شراب تو آب ریخت
جامی بنوش و دود برآر از نهاد من
چندی به حیله رفت «نظیری » به راه عقل
هرگز بر آن ربوده نبود اعتماد من
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.