۲۱۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۹۵

از نصیحت برفروزد روی تو
از شکر گردد ترش ابروی تو

چند گرم خشم و بی باکی شدن
روی تو در آتشست از خوی تو

با می ما مشگ تو آمیختند
رنگ ما نگرفتی و ما بوی تو

تا که پا از خانه بیرون می نهم
در بیابان می رمد آهوی تو

گریم و خاک رهت شویم به اشک
جای خود گم کرده ام در کوی تو

گه گهم از رشحه ای سیراب کن
آب خوبی نیست کم در جوی تو

تحفه ای زان حقه مرهم فرست
تا دلم بگشاید از پهلوی تو

بهر دفع مرگ حرز جان کنم
گر خدنگی یابم از بازوی تو

دوستان را پشت بر صحبت مکن
روی دل دارد «نظیری » سوی تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.