هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و شیفتگی خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که به خاطر این عشق، رنج‌های بسیاری را تحمل کرده است. او از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر زندگی خود می‌گوید و به اشتباهات خود در این مسیر اعتراف می‌کند. در نهایت، شاعر از معشوق طلب عفو و بخشش می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و توبه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۲۴۰

تا به رخسار تو نگه کردم
عیش بر خویشتن تبه کردم

تا ره کوی تو بدانستم
بر رخ از خون دیده ره کردم

تا سر زلف تو ربود دلم
روز چون زلف تو سیه کردم

دست بر دل هزار بار زدم
خاک بر سر هزار ره کردم

کردگارت ز بهر فتنه نگاشت
نیک در کار تو نگه کردم

گنه آن کردم ای نگار که دوش
صفت روی تو به مه کردم

عذر دوشینه خواستم امروز
توبه کردم اگر گنه کردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.