هوش مصنوعی: این شعر از «نظیری» به بیان نقدی اجتماعی و عرفانی می‌پردازد. شاعر به رفتارهای فریبکارانه، وعده‌های دروغین و ایجاد فتنه در جامعه اشاره می‌کند. همچنین، از عشق و سودا سخن می‌گوید و از روز قیامت و عذاب الهی می‌ترسد. در نهایت، از عشق به عنوان محرکی برای شوق و تقاضای پایان کار یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از مضامین مانند فریب و وعده‌های دروغین ممکن است برای کودکان نامفهوم یا نامناسب باشد.

شمارهٔ ۵۱۸

در شهر و کو هنگامه ها بهر تماشا کرده یی
تا خلق را غافل کنی صد فتنه برپا کرده یی

وسواسیان عقل را در قید شرع افکنده ای
سوداییان عشق را سرگرم سودا کرده یی

روز قیامت هم عجب گر کام مشتاقان دهی
تو کز فریب وعده ای دل ها شکیبا کرده یی

زلفی پر از خاص و خدم رویی گرفتارش حشم
عرض تجمل دیده ای آهنگ غوغا کرده یی

در خلوت و عزلت ز تو غایب نمی گردد کسی
صد عابد مستور را در شهر رسوا کرده یی

نی یار و محرم را گذر نی صبر و راحت را مقر
آخر درین ویرانه دل تنها چسان جا کرده یی

ترسم که در روز جزا گیرند خلقی دامنت
با دیگران باری مکن جوری که با ما کرده یی

این عشق کاغاز از تو شد آخر سرانجامی بده
تحریک شوقی داده ای کاری تقاضا کرده یی

هر عشوه می خواهی بده پیش «نظیری » نسیه نیست
امروز نقدی در نظر گر وعده فردا کرده یی
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.