۱۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۳۰

چند ما را به مدارا و فسون بند کنی؟
تا کی این رشته شود پاره و پیوند کنی؟

نگه بیهده بر دامن مژگان دوزی
خنده ساخته بر گوشه لب بند کنی

این شکرپاره فروشان همه عیارانند
بر تو حیفست که دل در گرو قند کنی

گر کنی هم نفسی با ادب آموزان کن
برخوری چون طلب از نخل برومند کنی

طبع نادان سبکسار نگیری زنهار
وزن خود راست به میزان خردمند کنی

پند من بشنو و بر چهره فشان گریه تلخ
کاین نه هزلست که تحسین به شکرخند کنی

خجل از کرده خود تا نشوی می باید
حلم را بر غضب و خشم خداوند کنی

بهتر از صحبت ارباب خرد بگزینی
ترک هم بزمی پرشور و شرر چند کنی

گنج بی رنج «نظیری » چه بود می دانی؟
بنشینی و دل از وسوسه خرسند کنی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.