هوش مصنوعی: این شعر از نظیری، بیانگر درد و رنج عاشقانه، فراق و جدایی، و ناامیدی از وصال معشوق است. شاعر از جراحات دل، آلام هجران، و بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند و از بی‌وفایی و غارتگری او گله دارد. در عین حال، اشاراتی به امید و طلب فیض از گریه‌های سحری نیز دیده می‌شود.
رده سنی: 18+ این شعر حاوی مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۳۸

به توتیای رهم خون ز چشم تر چیدی
جراحت از دل هجران خلیده برچیدی

حدیث خوش نمک ارمغان صحبت کیست؟
که درد از دل و آزارم از جگر چیدی

من از فراق تو مردم تو را چه حاصل شد
به غیر از اینکه گل شهرت از سفر چیدی

همیشه جلوه طراز رقیب بی روشی
کدام میوه ازان نخل بارور چیدی

ز لغوگوییی هم صحبتان دلت نگرفت
اگرچه بال مگس دایم از شکر چیدی

صبا ز گلشنم آزرده حال می گذرد
چو شاخ گل به رگم داغ نیشتر چیدی

به دست غارت تو آن درخت عریانم
که از مقام خودش کندی و ثمر چیدی

ز هیچ سو رخ آسودگی نمی بینم
ز بس که مشغله بر روی یکدگر چیدی

به ما دو گونه نیلوفری فتاده چو تو
به رخ بنفشه شام و گل سحر چیدی

نشد که طعمه زاغی دهی همایم را
گرم چه صد بر دولت ز بال و پر چیدی

ز گریه سحری یافتی «نظیری » فیض
گل مراد به اقبال چشم تر چیدی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.