هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق نافرجام، دل‌تنگی و رنج‌های عاطفی خود می‌گوید. او از بی‌توجهی معشوق، ناتوانی در فراموشی و اضطراب ناشی از این عشق شکایت دارد. همچنین به مفاهیمی مانند صبر، طاقت، گناه و پاک‌سازی اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر امیدوار است که سخنانش به گوش دوست برسد و آرزوهایش برآورده شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و ترکیبات به کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۶۰

نه گلم کفاف رنگی نه گلم پسند بویی
سر و برگ خود ندارم ز خیال روی و مویی

به تصور جمالش ز هزار فکر رستم
دل جمع من پریشان نشود به هیچ سویی

شده با بدان مصاحب چه فسون کنم ندانم
که به طبع دیو مردم نشود فرشته خویی

غم دل چگونه پوشم که لباس صبر و طاقت
ز هم آنچنان دریدم که نمی شود رفویی

نفحات زلف جانان چو بلا مسلسل آمد
که نفس ز هم گسست و نگسست گفتگویی

سگ خانه زاد عشقم به جفا نمی گریزم
نه شکاری غریبم که جهم به های و هویی

نکند قبولم آتش پس مرگ اگر بسوزند
اگرم ز لوث عصیان ندهند شست و شویی

شده عرصه از زبونان صف پردلی نبینم
که ز صولجان مردی بدرآوریم گویی

حسنات دین پرستان همه سیئات باشد
مگرآن که روز محشر نکنند جستجویی

سخن ار ز دوست باشد بردم برون ز دنیا
دل پر هزار حسرت به امید بازگویی

چه غمت ز دیده من که به خون دل نگار است
تو که بر کنار جویی نشکسته ای سبویی

ز غلوی اضطرابم ز حجاب برنیاید
ز صد آرزو «نظیری » رسم ار به آرزویی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.