هوش مصنوعی:
این متن بیانگر عشق و وابستگی عمیق شاعر به معشوق است. شاعر در این اشعار از حالت بیخویشتنی و فنا در عشق سخن میگوید و خود را در برابر معشوق کاملاً تسلیم شده میبیند. او از دست دادن هویت خود در حضور معشوق و تبدیل شدن به موجودی بیاراده و مطیع را توصیف میکند. شاعر همچنین از سخن گفتن با معشوق و حالتهای روحی مختلفی که در این رابطه تجربه میکند، سخن میگوید.
رده سنی:
18+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. مفاهیمی مانند فنا در عشق، تسلیم مطلق و از دست دادن هویت، برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۲۴۶
چو آمد روی بر رویم که باشم من که من باشم
که آنگه خوش بود با من که من بیخویشتن باشم
من آنگه خود کسی باشم که در میدان حکم او
نه دل باشم نه جان باشم نه سر باشم نه تن باشم
چه جای سرکشی باشد ز حکم او که در رویش
چو شمع آنگاه خوش باشم که در گردن زدن باشم
چو او با من سخن گوید چو یوسف وقت لا باشد
چو من با او سخن گویم چو موسی گاه لن باشم
سخن پیدا و پنهانست و او آن دوستر دارد
که چون با من سخن گوید من آنجا چون وثن باشم
چو بیخود بر برش باشم ز وصف اندر کنف باشم
چو با خود بر درش باشم ز هجر اندر کفن باشم
مرا در عالم عشقش مپرس از شیب و از بالا
مهم تا در فلک باشم گلم تا در چمن باشم
مرا گر پایهای بینی بدان کان پایه او باشد
بر او گر سایهای بینی بدان کان سایه من باشم
سنایی خوانم آن ساعت که فانی گشتم از سنت
سنایی آنگهی باشم که در بند سنن باشم
که آنگه خوش بود با من که من بیخویشتن باشم
من آنگه خود کسی باشم که در میدان حکم او
نه دل باشم نه جان باشم نه سر باشم نه تن باشم
چه جای سرکشی باشد ز حکم او که در رویش
چو شمع آنگاه خوش باشم که در گردن زدن باشم
چو او با من سخن گوید چو یوسف وقت لا باشد
چو من با او سخن گویم چو موسی گاه لن باشم
سخن پیدا و پنهانست و او آن دوستر دارد
که چون با من سخن گوید من آنجا چون وثن باشم
چو بیخود بر برش باشم ز وصف اندر کنف باشم
چو با خود بر درش باشم ز هجر اندر کفن باشم
مرا در عالم عشقش مپرس از شیب و از بالا
مهم تا در فلک باشم گلم تا در چمن باشم
مرا گر پایهای بینی بدان کان پایه او باشد
بر او گر سایهای بینی بدان کان سایه من باشم
سنایی خوانم آن ساعت که فانی گشتم از سنت
سنایی آنگهی باشم که در بند سنن باشم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.