هوش مصنوعی: این متن عرفانی و فلسفی درباره عشق و مسیر عاشقی است. شاعر از عشق به عنوان راهی برای شفا و درد سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که در این مسیر، تفاوت‌ها و بیش و کم‌ها معنایی ندارند. او از آزادی از خود و ملالت‌ها، و رسیدن به حقیقت عشق سخن می‌گوید و مخاطب را به رهایی از تعلقات دنیوی و رسیدن به نور حقیقت دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۲

در راه عشق ای عاشقان خواهی شفا خواهی الم
کاندر طریق عاشقی یک رنگ بینی بیش و کم

روزی بیاید در میان تا عشق را بندی میان
عیسی بباید ترجمان تا زنده گرداند به دم

چون دیده کوته‌بین بود هر نقش حورالعین بود
چون حاصل عشق این بود خواهی شفا خواهی الم

یک جرعه زان می نوش کن سری ز حرفی گوش کن
جان را ازان مدهوش کن کم کن حدیث بیش و کم

دردت بود درمان شمر دشوارها آسان شمر
در عاشقی یکسان شمر شیر فلک شیر علم

از خویشتن آزاد زی از هر ملالی شاد زی
هر جا که باشی راد زی چون یافتی از عشق شم

رو کن شراب رنگ را وز سر بنه نیرنگ را
بس کن تو نام و ننگ را بر فرق فرقد زن قدم

بر سوز دل دمساز شو اول قدم جان باز شو
زی سر معنی باز شو شکل حروف انگار کم

بر زن زمانی کبر را بر طاق نه کبر و ریا
خواهی وفا خواهی جفا چون دوست باشد محتشم

عاشق که جام می کشد بر یاد روی وی کشد
جز رخش رستم کی کشد رنج رکاب روستم

چون از پی دلبر بود شاید که جان چاکر بود
چون زهره خنیاگر بود از حور باید زیر و بم

تا کی ازین سالوس و زه از بند چار ارکان بجه
سر سوی کل خویش نه تا نور بینی بی ظلم

از کل عالم شو بری بگذر ز چرخ چنبری
تا هیچ چیزی نشمری تاج قباد و تخت جم

گر بایدت حرفی ازین تا گرددت عین‌الیقین
شو مدحت خورشید دین بر دفتر جان کن رقم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.