هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و شیفتگی خود به معشوقی با ویژگی‌های خاص مانند چشمان و دهان تنگ و سخنان گنگ سخن می‌گوید. او از درد و رنج عشق و رفتار متضاد معشوق (گاهی جنگ و گاهی صلح) شکایت می‌کند، اما همچنان شیفته و فریفته اوست. شاعر همچنین به نیرنگ‌ها و فریب‌های معشوق اشاره می‌کند، اما با وجود این، عشق خود را حفظ کرده است.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۵۸

تا شیفتهٔ عارض گلرنگ فلانم
از درد خمیده چو سر چنگ فلانم

تنگ‌ست جهان بر من بیچارهٔ غمگین
تا عاشق چشم و دهن تنگ فلانم

گه جنگ کند با من و گه صلح کند باز
من فتنه بر آن صلح و بر آن جنگ فلانم

بسیار بدیدم به جهان سنگدلان را
عاجز شدهٔ آن دل چون سنگ فلانم

گنگست زبانش به گه گفتن لیکن
من شیفتهٔ آن سخن گنگ فلانم

قولش همه زرقست به نزدیک سنایی
من بندهٔ زراقی و نیرنگ فلانم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.