۲۲۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۹

اگر نه، از گل محنت سرشته اند مرا؟
چرا بجبهه خط، چین نوشته اند مرا؟

چنان ز حاصل خود غافلم، که پنداری
هنوز در گل هستی نکشته اند مرا؟

ز باز چیدن دامان فیض، دانستم
که از غبار تعلق سرشته اند مرا

مرا کشاکش غم، از تو نگسلد هرگز
به پیچ و تاب خیال تو، رشته اند مرا

به کام مردم عالم، چسان شوم شیرین؟
به تلخی سخن حق، سرشته اند مرا!

چگونه خون چکدم از کباب دل واعظ؟
بتان بآتش دوری برشته اند مرا؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.