هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و رنج شاعر از فراق معشوق است. او از ضعف جسمانی و اشک‌های بی‌پایان خود می‌گوید و آرزو می‌کند که مانند خاک درگاه معشوق باشد. همچنین، شاعر به بینش عمیق ناشی از چشم‌پوشی از دنیا اشاره می‌کند و آمادگی خود را برای فداکاری در راه معشوق اعلام می‌دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۰

در نظر دایم گرآن زلف دو تا باید مرا
ریزش اشک زمین سایی رسا باید مرا

بسکه هر عضوم ز ضعف تن به راهی میرود
چون قفس از هر جهت چندین عصا باید مرا

هر سر مویی ازو دستیست دامنگیر چشم
دیده یی از بهر هر عضوش جدا باید مرا

چشم بستن از دو عالم، دیده را بینش فزاست
از غبار دیده خود توتیا باید مرا

آنچه من در راه او کردم، بسان گرد باد
خلعت از خاک درش سر تا به پا باید مرا

گر تنم واعظ ز هجرش خرج کاهیدن شود
روز وصلش جانی از بهر فدا باید مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.