هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از دردها و رنجهای درونی خود سخن میگوید. او از فرصتهای از دست رفته، آرزوهای بربادرفته و گمگشتگی در مسیر زندگی مینالد. همچنین به ناتوانی در رهایی از هوسها و تمایلات اشاره میکند و از موعظههای بیفایده واعظان اظهار ناامیدی میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی، انتقادی و غمگین است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و گمگشتگی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۴۱
زان لعل لب سخن شده رنگین ز بس مرا
در سینه چون خراش نماید نفس مرا
صید غزال فرصتم از دست رفت، حیف!
طول امل کشیده چو سگ در مرس مرا!
گمگشتگی به منزل مقصد، رهیست راست
شد غول ره، بلندی بانگ جرس مرا
خوانا، خط غبار منست از بیاض مو
باشد کتاب موعظه آیینه بس مرا
واعظ ز پای قوت و، از دست کار رفت
از سر همان نرفت هوا و هوس مرا
در سینه چون خراش نماید نفس مرا
صید غزال فرصتم از دست رفت، حیف!
طول امل کشیده چو سگ در مرس مرا!
گمگشتگی به منزل مقصد، رهیست راست
شد غول ره، بلندی بانگ جرس مرا
خوانا، خط غبار منست از بیاض مو
باشد کتاب موعظه آیینه بس مرا
واعظ ز پای قوت و، از دست کار رفت
از سر همان نرفت هوا و هوس مرا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.