هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و پراحساس، بیانگر درد فراق و اشتیاق به وصال معشوق است. شاعر از عشق شدید و سوزناک خود می‌گوید که هیچ مرهمی جز دوست نمی‌تواند زخم‌هایش را التیام بخشد. او از تأثیر عمیق این عشق بر روح و روان خود سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که حتی باده‌های قوی نیز نمی‌توانند هوش و حواس او را از یاد معشوق منحرف کنند. شاعر همچنین از زبان تیز مردم و بی‌تأثیر بودن پندهای واعظان بر خود گلایه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند باده و نقد اجتماع ممکن است برای گروه‌های سنی پایین‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۴۲

نیست غیر از وصل آبی آتش جوش مرا
مرهمی جز دوست نبود زخم آغوش مرا

بر سرم سودای جانان، بسکه پا افشرده است
باده پرزور نتواند برد هوش مرا

شد ز خامی در سر کار هوس عهد شباب
تندی این آتش آخر ریخت سر جوش مرا

در کشاکش از نهاد سخت خویشم سر بسر
نیست غیر از خویش باری چون کمان دوش مرا

بود و نابود مرا از بس به غارت برده دوست
می توان پرسید ازو حرف فراموش مرا

می چکد خون از دم تیغ زبانها خلق را
نیست واعظ هیچ پند از پنبه به، گوش مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.