۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۵

گر به رنگش لاله یی باشد به دامن کوه را
چون صدا حیف است گرد سر نگشتن کوه را

سیل کوه از جا اگر بنیاد شهری میکند
میکند از جای سیل گریه من کوه را

عیب تو خواهی نگوید خصم، عیب او مگو
با خموشی میتوان خاموش کردن کوه را

میخورد زخم جفا، هرکس که دارد جوهری
تیشه بر دل میزنند از بهر معدن کوه را

خودنمایان را میسر نیست یکدم بی ملال
پرگره باشد جبین از سرکشیدن کوه را

دست بر دامن زن استغنای تمکین شیوه را
از حریم دل برون کن آرزوی لیوه را

دامن عقبی بدست آور زمال این جهان
در نکاح آن پری، دلاله کن این بیوه را

خط سبزش پوشد ار سیب زنخدان را، چه غم؟
برگ میپوشند بر رو از لطافت میوه را

با دل روشن، تلاش خاکساری میکند
واعظ ما دارد از آب روان این شیوه را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.