هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، غزلی عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از عشق، جدایی، ناپایداری دنیا و بی‌اعتنایی به نصیحت‌های دیگران سخن می‌گوید. او از درد عشق و فراق می‌نالد و به زیبایی‌های طبیعت و معشوق اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر به مرگ و بی‌اعتباری دنیا اشاره دارد و روشنایی دل را در شررهای سنگ مزار می‌جوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و ناپایداری دنیا ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد.

شمارهٔ ۶۸

عرق ناکرده پاک، از محفل ما شد نگار ما
درین گلشن سبکتر خاست از شبنم بهار ما

بروی سخت ما گفتار ناصح برنمی آید
صدا را سرمه برگرداند از خود کوهسار ما

نمی آید ز ما اظهار هستی پیش کس کردن
بزور آیینه از دست نفس گیرد غبار ما

بدستش رنگ خون خویشتن میخواستم، اما
حنا کی دست برمیدارد از دست نگار ما؟

به رنگ لاله، سودای تو ما را کرد صحرائی
خیال چهره ات شد آتش جوش بهار ما

پناه از خصم تا بردیم سوی خاکساریها
بگرد ما نمی گردد کسی غیر از حصار ما

شب مرگست، روز عشرت ما بی کسان واعظ
بدل دارد چراغان از شرر سنگ مزار ما
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.