۲۰۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۲

بسکه گردیدند همراهان ما دلگیر ما
کس بگرد ما نمی گردد، مگر زنجیر ما

برنگشتیم از جهان زانسان که رو وا پس کنیم
مزد نقاشی که مستقبل کشد تصویر ما

ما حساب خویشتن را با جهان کردیم پاک
زین بیابان خار خشکی نیست دامن گیر ما

قبضه شمشیر اگر نبود مرصع باک نیست
گوهر شمشیر ما بس، جوهر شمشیر ما

تانی کلکم شد از وصف لب او کامیاب
دیگر از شادی نمی گنجد شکر در شیر ما

بسکه ما را فکر شمشادش ز پا افگنده است
برنخیزد بی عصا فریاد از زنجیر ما

میکند ما را بزرگیهای دشمن تندتر
میشمارد کوه را سنگ فسان شمشیر ما

ما مرید جبه و دستار و کش و فش نه ایم
نیست واعظ جز نبی و آل پاکش پیر ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.