هوش مصنوعی: این متن شعری است که از زبان یک عاشق شکست‌خورده بیان می‌شود. شاعر از سکوت و ناتوانی در بیان احساسات خود می‌گوید و اشاره می‌کند که دشمنان از ضعف او سوءاستفاده می‌کنند. او خود را همچون شیشه‌ای شکسته توصیف می‌کند و می‌گوید که عاشقان نیازی به گفتگو ندارند. همچنین، شاعر به راه باطن و سکوت به عنوان راه رسیدن به مقصد اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند شکست و سوءاستفاده ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۷۹

سامان حرف و صوت ندارد بیان ما
فردیست از کتاب خموشی زبان ما

مد نگاه عجز بود رمح جانستان!
کی میبرند صرفه ز ما دشمنان ما

از ما شکستگان به حذر باش، زانکه ما
تیغیم و همچو شیشه شکستن فسان ما

رنگ شکسته عرضه احوال عاشق است
حاجت به گفتگو نبود در میان ما

از اشتیاق آن برو آغوش، دور نیست
بیرون دود ز خانه خود گر کمان ما

واعظ، طریق مقصد ما راه باطنست
گردیده خامشی جرس کاروان ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.