هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر نگاهی انتقادی به زندگی و تلاش‌های بی‌ثمر انسان است. شاعر از خاکساری و تلاش‌های بی‌فایده برای افزایش دارایی‌ها سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که مردم از وجود او بی‌خبرند. همچنین، او از فرصت‌های از دست رفته برای آرامش و نادیده گرفته شدن ارزش‌های واقعی زندگی شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و انتقاد از جامعه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۸۳

خاکساری شده سرمایه آسودن ما
صندل دردسر ماست همین سودن ما

قدر ما تشنه کاهیدن خویش است، بگو
خاکساری نکند سعی در افزودن ما

ننشستیم دمی از تک و پو بهر معاش
نشود همچو نفس فرصت آسودن ما

مردم از حسرت گنجی، که ز بس گمنامی
غم دنیا نشود باخبر از بودن ما

چرخ قوال و، قد ما هست دفش
سنج آن دست ز افسوس بهم سودن ما

طلبد عذر سیه رویی فردا واعظ
چهره امروز بخون جگر اندودن ما
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.