۱۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۲

با نازکی حسن تو، کی تاب حجاب است
برروی تو، افروختن چهره نقاب است!

از آتش آن چهره، دل سنگ گدازد
تا دیده ترا، خانه آیینه خراب است

لبریز طراوت شده از بس گل رویت
دیوار چمن تا مژه خار در آب است

سیلاب شود بسکه تراود ز تو خوبی
زین واقعه دارد خبر آن دل که خراب است

دیدن رخش و، چاک بدامن نرساندن
واعظ بده انصاف، که در بند نقاب است؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.