هوش مصنوعی: این متن به ناپایداری دنیا، بی‌وفایی روزگار و ناامیدی از عدالت در جهان می‌پردازد. شاعر از بی‌وفایی زمانه شکایت کرده و اشاره می‌کند که دنیا به کسی وفا نکرده است. همچنین، به موضوعاتی مانند مرگ، فقر و بی‌عدالتی اجتماعی اشاره شده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و ممکن است باعث سردرگمی یا ناامیدی شود. همچنین، برخی از ابیات نیاز به دانش ادبی و تاریخی برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۱۱۳

ز روزگار وفا خواهی؟ از تو این عجب است
که در مکیدن خون تو روز و شب دو لب است

نداده است کسی را مراد دنیاپرست
همیشه شوهر غداره جهان عزب است

زده جریب سرایی بتنگ و، زین غافل
که پنج روز دگر خانه تو ده وجب است

بود تصدق ارباب بخل،وقت مرض
عرق فشانی این خستگان، ز تاب تب است

چو خاک شو، که نسب میرسد بخاک ترا
ترا بنای سخن چون همیشه بر نسب است؟

ز اشک ریزی شمعم، چو روز روشن شد
که آب نخل دعا فیض گریه های شب است

به حال خود بنشین، کز جهان نبینی بد
شفیع سیلی استاد، طفل را ادب است

نظر بسوی سبب ساز میکنی به چه روی؟
از اینکه چشم تو واعظ همیشه بر سبب است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.