۱۹۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۴

اگر نه دیده بینایی تو معیوب است
هرآنچه جلوه درین پرده میکند خوب است

خموش بودن عشاق در مقام رضا
بعرض حال دو بالای اوج مقلوب است

ز پا در آی و، مده تن به دستگیری خلق
که پایمردی دونان برای سرکوب است

به قدر شوق برد هرکسی ز مطلب فیض
هواست سرمه، اگر چشم چشم یعقوب است

اگر قماش شناسی، برای فرش سرا
کدام قالی کرمان چو آب و جاروب است؟

بگو که شعله آهت کند زبانی عرض
که عرض حال تو واعظ نه کار مکتوب است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.