هوش مصنوعی:
متن بالا به بیان دردها و رنجهای زندگی میپردازد و اشاره میکند که حتی نعمتهای روزگار نیز با درد همراه هستند. همچنین، از عشق و غم سخن میگوید و بر اهمیت صداقت و شجاعت در گفتار تأکید دارد. در نهایت، به ارزش گذشتن از مادیات و یافتن حقیقت درونی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و ممکن است نیاز به تجربه و دانش بیشتری برای فهم کامل داشته باشد.
شمارهٔ ۱۲۱
سر سبزی دل، به زهر درد است
روسرخی عشق، رنگ زرد است
چیزی که گرفته خاطر ما
از نعمت روزگار، درد است!
تا هست نفس، غبار غم هست
تا می وزد این نسیم، گرد است
گفتن سخن نگفتنی را
آواز شکست قدر مرد است
سهلست ز جان گذشتن امروز
هرکس گذرد ز مال مرد است
یکتا گهر محیط هستی است
واعظ آن کو ز جمله فرد است
روسرخی عشق، رنگ زرد است
چیزی که گرفته خاطر ما
از نعمت روزگار، درد است!
تا هست نفس، غبار غم هست
تا می وزد این نسیم، گرد است
گفتن سخن نگفتنی را
آواز شکست قدر مرد است
سهلست ز جان گذشتن امروز
هرکس گذرد ز مال مرد است
یکتا گهر محیط هستی است
واعظ آن کو ز جمله فرد است
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.