۱۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۴

باز امشب ناوک آن غمزه بر ما پرکش است
در لب لعلش، تکلم چون نمک در آتش است

نیست ناخوش، هرچه آید از خوش و ناخوش ز دوست
خوش نبودن با خوش و ناخوش، ز مردان ناخوش است

غیر دم سردی نمی بینم ز ابنای زمان
گر کسی دارد زبان گرم امروز، آتش است

یک نگاه عجز بر دشمن، به است از صد کمند
یک دل پر آه در پهلو، به از صد ترکش است

دوستی خالص چو باشد، نیست باک از خشم و جنگ
هرگز از آتش نگردد کم طلا، چون بی غش است

نیست در ساغر عبث بی تابی موج شراب
نعل می از شوق یاقوت لبش در آتش است

میشود معلوم واعظ ز آمد و رفت نفس
این که با ما زندگی پیوسته در کش واکش است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.