هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی به توصیف حالات دل و عشق می‌پردازد. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که دل را اسیر خود کرده و رهایی از آن را غیرممکن می‌داند. او همچنین به مفاهیمی مانند فقر، رنج، و وحدت اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که ظاهر فریبنده نیست و باطن انسان را می‌توان از طریق نشانه‌های ظاهری فهمید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند تا به درستی درک شوند.

شمارهٔ ۱۴۱

صفای چهره گلگون او سراب دل است
خیال لعل لبش، آتش کباب دل است

دل از کمند علایق، نمی رهد بی عشق
گسستن از دو جهان کار پیچ و تاب دل است

ز ترک، نسخه دل، زینت دگر گیرد
کمند وحدت ما، جدول کتاب دل است

ز رنج فقر مدان ناتوانی ما را
که رنگ کاهی ما، نور آفتاب دل است

غمت چنان دل خون گشته ام گرفته تمام
که قطره قطره از آن نیز در حساب دل است

توان ز ظاهر ما خواند حال باطن ما
شکسته رنگی ما فردی از کتاب دل است

نشانده بلهوسی های دل، بدین روزم
خراب، خانه دل، خانه ها خراب دل است

توان ز عشق رسیدن به کام دل واعظ
که دست و پای ره دوست، اضطراب دل است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.