۲۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۳

میدود هر سو سخن،صاحب سخن گر ساکن است
دود مجمر هر طرف گردان و، مجمر ساکن است

هست هرجایی اگر سر، لیک پابرجاست عشق
گر چه غلتانست گوهر، آب گوهر ساکن است

یار اگر شوخ است، ندهد شیوه تمکین ز دست
در نظر هرچند بی تاب است جوهر، ساکن است

از گرانخوابان نیاید همرهی با رهروان
رفت آب از جوی مرمر، آب مرمر ساکن است

مطمئن باشند دائم راست کیشان دور نیست
در میان حرف ها حرف الف گر ساکن است

مضطرب از حال من هرگز نمیگردد دلش
چون رگ سنگی که پیش باد صر صر ساکن است

هر دلی کامروز لرزد واعظ از بیم گناه
وقت پیچاپیچ دلها روز محشر ساکن است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.