هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، به بیان انتقاد از ریاکاری و خودبینی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های مختلف مانند دل سخت و خواب سنگین، به نقد کسانی می‌پردازد که ظاهراً زاهد و پرهیزگارند اما در باطن بی‌احساس و خودخواه هستند. همچنین، اشاره‌ای به گذشت زمان و اهمیت یاد مرگ دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم انتزاعی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۶۶

دل تو آهن و رو سنگ و خواب سنگین است
چه شد که موی تو را پنبه، خرقه پشمین است

به نی سواری طفلان پرد هنوز دلت
کنون که وقت سواری بر اسب چوبین است

ترا نه فرصت حق گویی است و حق بینی
زبان و چشم ز بس خودستا و خودبین است

دلی که درد ندارد، براحت ارزانی
سری که شور ندارد، سزای بالین است

چگونه لب به سخن واشود در آن محفل؟
که نیست نیم سخن فهم و، صد سخن چین است

چو آفتاب مکن ذره یی ز گرمی فوت
که خصم تند خنک روی، شیر برفین است

مدار صحت ما، با گذشتگان گذرد
که پاس دوستی امروز رسم پیشین است

ز یاد مرگ بود بر تو تلخ آب حیات
از آن جبین تو واعظ همیشه پرچین است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.