هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنج انسان‌های رنجور و مهجور می‌پردازد و از نادیده گرفته شدن و بی‌توجهی به رنج‌های آنان سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند آتش جانسوز، خون مرده، و سراب خودنمایی، احساسات عمیق و تلخ‌کامی را به تصویر می‌کشد. همچنین، شعر به موضوعاتی مانند فقر، عادت به رنج، و بی‌خانمانی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی و اجتماعی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی تصاویر شاعرانه مانند 'خون مرده' و 'آتش جانسوز' ممکن است برای مخاطبان جوان سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۹۰

درد رنجوران تو، درمان چه میداند که چیست؟
شام مهجوران تو، پایان چه میداند که چیست

شور مجنون ترا، صحرا نباشد احتیاج
آتش جانسوز دل، دامان چه میداند که چیست؟!

خون مرده، هرگز از نشتر نگردد باخبر
مرده دل آن جنبش مژگان چه میداند که چیست

از سراب خودنمایی، دل ترا خورده است آب
زهد خشکت، دیده گریان چه میداند که چیست؟

از تب سرگرمی دنیاست از بس تلخکام
جان منعم لذت احسان چه میداند که چیست

ما برزق تازه هر روزه عادت کرده ایم
نان ما دلخستگان، انبان چه میداند که چیست

ما به مار و مور خاک گور تن در داده ایم
خانه ما قالی کرمان چه میداند که چیست؟

راه دارد چون نگه هر خار و خس در چشم ما
کلبه ویران ما دربان چه میداند که چیست

همچو خس هر جا نسیمی بگذرد، در خدمتیم
واعظ آواره خان و مان چه میداند که چیست؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.