۲۰۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۱

در پای دلت هر غم بی فایده بندیست
هر پیچشت از فکر جهان چین کمندیست

از آتش زر این همه آوازه منعم
در گوش خردمند چو فریاد سپندیست

مد نگهت، برخط هر لوح مزاری
در پنجه مژگان تو سررشته پندیست

خاموشی هر یک ز عزیزان ته خاک
بر مردم غفلت زده، فریاد بلندیست

تاکی گله از کوتهی جذبه معشوق
گردن چو نهی، بر تو ز هر جاده کمندیست

دل از غم بیهوده دنیا چو فگندیم
واعظ ز جهان چاره ما کند بلندیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.