هوش مصنوعی: این متن به توصیف قبرستان و مفاهیم مرگ و عبرت‌گیری از آن می‌پردازد. شاعر با تصاویر زیبا و نمادین، قبرستان را مکانی پر از گل و سبزه توصیف می‌کند که هر گوشه‌اش یادآور مرگ و گذرایی دنیاست. او از غفلت انسان‌ها در برابر مرگ سخن می‌گوید و بر اهمیت عبرت‌گیری از این واقعیت تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی درباره مرگ و گذرایی دنیاست که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۹۲

سوی قبرستان گذاری کن، که خوش بوم و بریست
سبزه هر سو خط یاری گل رخ سیمین بریست

بسکه پربار از گل صدرنگ حسرت گشته است
سر نهاده بر زمین، در هر قدم شاخ زریست

هر طرف آرامگاه شاه دامادیست شوخ
هر قدم گردک سرای نو عروس دلبریست

هر قدم در دانه ها از بس بخاک افتاده اند
چشم دل گر واکنی، هر جاده عقد گوهریست

گوش هوش مردمان از پنبه غفلت پر است
ورنه هر نعشی بدوشی، واعظی بر منبریست

بر جنون دل نهادان جهان بی بقا
هر مزار نوگلی از سبزه تر محضریست

ای که دایم میکنی جان از پی زر یافتن
عبرتی زین کاخ ویرانت، به از گنج دریست

کرد واعظ ذکر مرگ و، فکر مرگ اما نکرد
پیش او مردن حق، اما از برای دیگریست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.