۲۱۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۴

آنکه هرلحظه نمرد از غم رویت، چون زیست؟
وآنکه از گریه نشد آب، نمیدانم کیست؟

مردم شهر محبت همه درویشانند
ناتوانیست که در مملکت عشق قویست

دست برداشتن وقت دعا ایمائی است
که شفاعتگر ما پیش خدا دست تهیست

این لئیمان که به همچشمی هم جود کنند
چون دو چشمند که بی هم نتوانند گریست

همه گفتند که: بر دوری تو صبر کنند
آنکه میگفت و نمیکرد بجز واعظ کیست؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.