۱۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۴

بی نیازی ساقی از مینا برون میآورد
کو سخن زآن لعل شکرخا برون میآورد

فجر پیچد بسکه برخود از طلوع صبح ها
رشته پنداری مگر از پا برون میآورد

نیست راه عشق او را منزلی غیر از جنون
کوچه زلفش سر از صحرا برون میآورد

پاک شو تا محرم خوبان شوی، بنگر که آب
چون سر از پیراهن گلها برون میآورد

میکند چون صبح خود را روشناس عالمی
هرکه سر از عالم سودا برون میآورد

چون حباب از سرکشی بادی که داری در دماغ
صرصر مرگ از سرت فردا برون میآورد

عارفان، بی پرده کی گویند راز دل بهم؟
با صدف گوهر سر از دریا برون میآورد

سیر گلزار جهان واعظ بچشم اعتبار
اهل دل را از غم دنیا برون میآورد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.