۱۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۷۱

نه کوه آن سرین تنها برآن موی کمر لرزد
که هر عضوش ز خوبی بر سر عضو دگر لرزد

برنگ شاخ گل در زیر با از نازکی ترسم
که از گرد سرش گردیدنم، آن شاخ زر لرزد

سبک هرچند آیم در نظر، باز غمی دارد
که از دوش دلش گر افگنم، کوه و کمر لرزد

نجنبد برگ رنگ از گلشن رخسار او، اما
رگ سنگ از نسیم آه من، چون شاخ تر لرزد

برای سیم وزر لرزند ابنای زمان واعظ
عجب نبود دل ما بر سر آن سیمبر لرزد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.