هوش مصنوعی: این متن به موضوعاتی مانند قناعت، انتقاد از ثروت اندوزی بی‌رویه، ارزش عافیت و سادگی، و انتقاد از ریاکاری وابسته به قدرت می‌پردازد. شاعر با بیانی کنایه‌آمیز از زندگی ساده دفاع کرده و ثروت و مقام ظاهری را بی‌ارزش می‌داند.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق اجتماعی و اخلاقی موجود در متن نیاز به درک و تجربه کافی از زندگی دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد قابل درک است. همچنین، استفاده از کنایه و استعاره ممکن است برای کودکان دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۷۷

به جبهه چین ز غم روزیت خطا باشد
که چین جبهه، لب شکوه از خدا باشد

گشاد کار خود از بستگی طلب ای دل
که چشم کور در روزی گدا باشد

بزینت در و دیوار نیستم مائل
که نقش خانه من، نقش بوریا باشد

کدام ملک نکوتر، زملک عافیت است؟
چه تاج شاهی ازین به که سر بجا باشد

معاش شاه ز پهلوی کاسبان گذرد
که سر عیال خوان دست و پا باشد

اگر بخلق کسی باشد آشنا، باری
چرا بمردم بیگانه آشنا باشد؟

ز حرف بیش نگردی بلند آوازه
نفس چو سوخته شد، سرمه صدا باشد

چو میتواند مرد از گرسنگی واعظ
چه لازم است که منت کش عطا باشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.