هوش مصنوعی:
این متن با استفاده از استعارهها و تشبیههای زیبا، به موضوعاتی مانند بیتعلقی به دنیا، گذرا بودن زندگی، اهمیت عمل به جای حرف، و انتقاد از ریا و تظاهر میپردازد. شاعر با بیانی هنرمندانه، مخاطب را به تفکر دربارهی ارزشهای واقعی و دوری از مادیات دعوت میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از استعارهها ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۲۸۹
شوری اگر بسر هست، دستار گو نباشد
بردوش بار سر هست، سربار گو نباشد؟
دل چون انار اگر هست، پرخون ز دست شوخی
بر تن قبا ز شوخی، گلنار گو نباشد!
خود جامه در برت هست، دستار بر سرت هست
گر بیم محشرت هست، زرتار گو نباشد!
پست و بلند گیتی، چون موج در گذار است
طی میشود چو این راه، هموار گو نباشد
گر باغ و گر دکانست، ور مال و خان و مانست
از بهر دیگران است، بسیارگو نباشد
روزی چو با تک و دو، هر روز میرسد نو
در خانه گندم و جو، انبار گو نباشد
دارد چو مرغ عمرت، پرواز بس سرعت
اسباب عیش و عشرت، طیار گو نباشد
خوانند اهل دولت، بیدار بخت خود را
جز فتنه نیست این بخت، بیدار گو نباشد
گه فکر قصر و ایوان، گه ذکر باغ و بستان
جایی که میکنی جان، گلزار گو نباشد
بر روی عیب مردان، چون سفره پوششی نیست
دستار خوان اگر هست، دستار گو نباشد
ما بی تعلقان را، یاری ز کس طمع نیست
ما را که غم نداریم، غمخوار گو نباشد
یاری که وقت کاری، ناید بکار یاری
گیرد ازو کناری، آن یار گو نباشد
نی دل ترا پر از درد، نی جان غمین نه رخ زرد
کردار باید آورد، گفتار گو نباشد
واعظ چو خوش بیانی، حراف و نکته دانی
اما همین زبانی، کردار گو نباشد
بردوش بار سر هست، سربار گو نباشد؟
دل چون انار اگر هست، پرخون ز دست شوخی
بر تن قبا ز شوخی، گلنار گو نباشد!
خود جامه در برت هست، دستار بر سرت هست
گر بیم محشرت هست، زرتار گو نباشد!
پست و بلند گیتی، چون موج در گذار است
طی میشود چو این راه، هموار گو نباشد
گر باغ و گر دکانست، ور مال و خان و مانست
از بهر دیگران است، بسیارگو نباشد
روزی چو با تک و دو، هر روز میرسد نو
در خانه گندم و جو، انبار گو نباشد
دارد چو مرغ عمرت، پرواز بس سرعت
اسباب عیش و عشرت، طیار گو نباشد
خوانند اهل دولت، بیدار بخت خود را
جز فتنه نیست این بخت، بیدار گو نباشد
گه فکر قصر و ایوان، گه ذکر باغ و بستان
جایی که میکنی جان، گلزار گو نباشد
بر روی عیب مردان، چون سفره پوششی نیست
دستار خوان اگر هست، دستار گو نباشد
ما بی تعلقان را، یاری ز کس طمع نیست
ما را که غم نداریم، غمخوار گو نباشد
یاری که وقت کاری، ناید بکار یاری
گیرد ازو کناری، آن یار گو نباشد
نی دل ترا پر از درد، نی جان غمین نه رخ زرد
کردار باید آورد، گفتار گو نباشد
واعظ چو خوش بیانی، حراف و نکته دانی
اما همین زبانی، کردار گو نباشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.