هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج درونی شاعر است که از بلایا و آفات زندگی رنج می‌برد. او از نزاکت زودرنج، ملامت‌های دلپسند، خموشی به عنوان رازدار، سخن به عنوان پاسخ حاضر، و اثر بیگانه‌خویی و دعای بلند سخن می‌گوید. شاعر از حیرت و سرکشی زندگی می‌نالد و احساس می‌کند در دام آن گرفتار شده است. در پایان، خود را به عنوان واعظی دردمند و آشفته‌حال معرفی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتزاعی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۰۳

هر گه آن مه، رخ بنماید از پی دفع گزند
میکند در مجمر دل عقده های کار سپند

عقده ام از کیست در دل؟ از بلائی آفتی
چون نزاکت زود رنج و، چون ملامت دلپسند!

چون خموشی، راز دارو، چون سخن حاضرجواب
چون اثر بیگانه خوی و، چون دعا بالابلند

چون توان جست از کمند سرکشی کز حیرتش
تاب را پای برون رفتن نباشد از کمند؟!

میکنیم از درد او فریاد، در هر کوچه یی
گرچو موسیقار میسازند ما را بند بند

گر بپرسد کیست از ما این چنین نالان؟ بگو:
واعظ بیچاره آشفته حال دردمند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.