هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از زیبایی معشوق، درد عشق، و ناپایداری دنیا سخن می‌گوید. شاعر از شکستن رنگ‌ها و احساسات در برابر جمال یار، مستی و بی‌پروایی او، و نیز از رنج‌های عشق و ناتوانی در برابر حوادث زندگی می‌سراید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۱۵

چون به محفل رخ فرو زد، رنگ صهبا بشکند
چون به گلشن قد فرازد، شاخ گلها بشکند

آفتاب از رشک خواهد کاستن چون ماه، اگر
همچو مه طرف کلاه آن ماه سیما بشکند

یار بد مست است و، می گستاخ می بوسد لبش
کاسه می ترسم آخر بر سر ما بشکند

پیش عقد گوهر او دم زند گر از صفا
خنده اش دندان در، در کام دریا بشکند

گر زند آیینه دامن آتش آن چهره را
رنگ در رخسار مهر عالم آرا بشکند

بسکه آگاهست از درد دل ما خستگان
رنگ ما در روی آن آیینه سیما بشکند

بشکفد دلهای یاران، چون رود زاهد ز بزم
باغ گلریزان کند، وقتی که سرما بشکند

از شکست دشمن خود، دل بدرد آید مرا
میخلد در خاطرم، خاری که در پای بشکند

جهل خردان، کی شود حلم بزرگان را حریف؟!
تندی سیلاب را، تمکین دریا بشکند!

چون حباب از بسکه پرگردیده از باد غرور
کاسه سر ترسم آخر بر سر ما بشکند

در حصارند از حوادث روز و شب سرگشتگان
کشتی گرداب، کی از موج دریا بشکند؟!

گفتمش: مشکن دل پر درد واعظ را زجور
ترسم آن بیدرد آخر حرف ما را بشکند
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.