۱۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۱۶

شمشاد چیست تا کند آن زلف شانه اش؟!
آیینه کیست؟ تا تو نهی پا به خانه اش

آن رنگ دلفروز که من دیده ام ز تو
هرکس تو را برد، فتد آتش بخانه اش

گر بگذری ز کشت، بآن خال عنبرین
بیرون چو مور، میدود از خاک دانه اش

جز بخت من، کسی ز دیار تو برنگشت
هر قاصدی که سوی تو کردم روانه اش

از بسکه زنگ از دل و دیوار و در بری
هر جا که پا نهی، کنی آیینه بخانه اش

واعظ ز یمن فقر، بهر محفلی که رفت
بالانشین صدر شود آستانه اش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.