۱۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۳۳

عاشقان را ره ندارد، در دل پر غم نشاط
هست در خلوت سرای عشق نامحرم نشاط

خنده واری در جهان از خرمی نبود اثر
بسکه نفرت میکند از مردم عالم نشاط

در نیاید یاد حق در سینه دل مردگان
جا ندارد هیچگه در خانه ماتم نشاط

نیست یاری همچو غم، گر قدردان باشد کسی
در جهان زین رو نمیباشد دمی بیغم نشاط

بسکه از دلهای تنگ اهل دنیا میرمد
در دل درویش می افتد بروی هم نشاط

دست بردار از هوس واعظ، گرفتی چون عصا
راست ناید با سر لرزان و پشت خم نشاط
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.