هوش مصنوعی: این شعر از مولانا با موضوع وعظ و پند اخلاقی، به مخاطب هشدار می‌دهد که از غفلت دنیوی دوری کند و با توجّه به وعظ و نصیحت، راه درست زندگی را بیابد. شاعر از مفاهیمی مانند جوانی، غفلت، نفس امّاره، و توبه سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها با گوش سپردن به پندهای اخلاقی می‌توان به حیات حقیقی دست یافت.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی این شعر نیاز به درک و تجربهٔ زندگی دارد که معمولاً در نوجوانی و بزرگسالی بهتر درک می‌شود. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و دینی آن ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۳۶

ای مستی شباب، ترا کرده باب وعظ
برگ خزان برای تو باشد کتاب وعظ

ای آنکه برده غفلت دنیا ترا ز هوش
بر روی دل چرا نفشانی گلاب وعظ؟!

چشمت ز خواب بیخبری وا نمیشود
تا چهره حیات نشویی بآب وعظ

چون شد سواد موی تو روشن، میسر است
آیینه بر گرفتن و، خواندن کتاب وعظ

این دیو نفس بدرگ وارونه کار را
از خویش دور ساز، به تیر شهاب وعظ

چون شمع جا بمحفل قربت نمیدهند
تا نفگنی برشته جان پیچ و تاب وعظ

با صدمه عتاب الهی چه میکنی؟
از نازکی چون طبع ترا نیست تاب وعظ

سیلاب گریه را نتواند روان کند
از کوهسار سختی دل، جز سحاب وعظ

در مدرس زمانه، دوموگشتی و، همان
نشناختی سیاه و سفید از کتاب وعظ

واعظ، ز زهد خشک جهانی مکدر است
تر کن دماغ پیر و جوان، از شراب وعظ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.