هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق و درد ناشی از آن سخن میگوید. شاعر از جای داغهای عشق در دل و تن خود یاد میکند و به اشک خونین و شوریدگیهای شبانه اشاره دارد. همچنین، به بازار عشق و سودای آن پرداخته شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی عمیق و درد ناشی از عشق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد یا نیاز به توضیح بیشتری داشته باشد.
شمارهٔ ۴۴۳
از هجوم داغ، در تن نیست دیگر جای داغ
مینهم چون فلس ماهی، داغ بر بالای داغ
آمد و رفت خیال دوست را، نتوان نهفت
نقش پای یاد جانان است در دل جای داغ
اشک خونین گرددش در چشم، از سرگرمیم
بر سر شوریده ام شبها رسد چون پای داغ
کوچه آمد شد درد است، در دل زخم تیر؛
ناخن سر پنجه عشق است، در تن جای داغ!
ما خریداران سوداییم در بازار عشق
نیست واعظ درهم و دینار ما، جز جای داغ
مینهم چون فلس ماهی، داغ بر بالای داغ
آمد و رفت خیال دوست را، نتوان نهفت
نقش پای یاد جانان است در دل جای داغ
اشک خونین گرددش در چشم، از سرگرمیم
بر سر شوریده ام شبها رسد چون پای داغ
کوچه آمد شد درد است، در دل زخم تیر؛
ناخن سر پنجه عشق است، در تن جای داغ!
ما خریداران سوداییم در بازار عشق
نیست واعظ درهم و دینار ما، جز جای داغ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.